بی‌مادری

یادداشت به مناسبت روز جهانی مادر

آمریکا اولین بار در 1924 هشتم می را به عنوان روز جهانی مادر به کشورهای بسیاری تلقین کرد. در این راستا حجم بالایی از تولیدات و آثار بین المللی را شاهدیم. یعنی هویت سازی برای یک روز. اما ناگهان نگاه متفاوتی بر جو حاکم میشود. تا حدی که سازمان ملل بارها کشورهای مختلف را به خاطر داشتن روزی به نام مادر محکوم کرده و این حرکت را غیر قانونی می خواند. علاوه بر دولت ها که حتی کلمه مادر را نیز دیگر حذف کرده و عبارت فرد باردار را جایگزین آن می کنند، سیاست های اجرایی ابرکمپانی های بزرگ دنیا نیز به همین طریق کشده می شود. گوگل در اقدامی اعلام می کند کسی از واژه خانواده استفاده نکند. ادعا می کند این واژه توهین به همجنس بازان و زنانی است که شغلشان را بر فرزندشان ترجیح داده اند.
جهان توسعه، جهان تناقص هاست.

آمریکا در سال 1924 میلادی با نام گذاری دومین یکشنبه ی ماه می به عنوان روز جهانی مادر کشورهای بسیاری را در ثبت چنین روزی با خود همراه کرد. علت این نامگذاری هم به پاس فعالیت های انسان دوستانه و صلح محور انجمنی از زنان به رهبری آنا جارویس بود که با هدف ایجاد صلح و آشتی ملی، و بعدها بهبود بهداشت زنان در جهت نجات کودکان از مرگ و میر ادامه پیدا کرد.

در حال حاضر در اکثر کشورهای جهان روزی به این نام برای تجلیل از مقام مادر وجود دارد، اما باید دید با تغییرات ساختاری نهاد خانواده و تاثیراتی که جنبش های فمنیسم و لیبرالیسم بر آزادی روابط جنسی، قانونی شدن سقط جنین، عرفی سازی فرهنگ زندگی مشترک خارج از چارچوب ازدواج و تعهدات اخلاقی، تقبیح خانه داری و الزام به اشتغال، حمایت از همجنسگرایی و دگرباشی و تشویق تک والدی گذاشته است، تا چه میزان زنانِ عصرکنونی، حاضر به تجربه ی نقش مادری و برعهده گرفتن مسئولیت های آن هستند و تا چه میزان تعاریف گذشته از مادری در حقایق مدرن جوامع می گنجد.

از زمانی که «سیمون دوبوار» غریزه مادری را نفی و آن را حاصل تربیت یک نظام مردسالارانه دانست، جنبش های آزادی زنان برای رفع تناقض میان مادری و فمنیسم تلاش کرده اند. آنها در ابتدا با تکیه بر رهایی زنان از موانع رشد فردی که شامل وظایف مادری و همسری می شد و پس از آن با اذعان به ضرورت بقای نسل و تعریف پارادایم های نزدیک تر به خانواده به دنبال راه های جایگزین از جمله رحم اجاره ای، مادران مجرد، تشکیل پانسیون ها و خدمات مختلف نگهداری از فرزندان و… بوده اند. در حالی که فمنیست‌ پست‌مدرن تعریف متفاوتی از خانواده در مقابل فمنیست‌ رادیکال ارائه می دهد، باز هم معنای حقیقی حاصل نشده و نتیجه کلیت فمنیسم تغییر در ساختار نهاد خانواده و شکل مادری بوده است.

بر همین اساس فرانسه از پیشتازان حمایت از ازدواج همجنس گرایان بوده و در سال 2013 آن را به تصویب رسانده است. همچنین پارلمان فرانسه به خاطر حفاظت از حقوق همجنسگرایان کلمه مادر و پدر را از مدارس این کشور حذف کرده و پس از آن دانش آموزان والدین شماره 1 و 2 دارند. ازدواج و ارتباط جنسی با محارم نیز در سال 2021 در این کشور وجهه ی قانونی پیدا کرد.

قوانین حمایت از سقط جنین که امروزه یکی از محورهای اصلی توسعه جهانی و شاخص های رفع تبیض علیه زنان در اسناد بین المللی شناخته می شود، در جهت آزادی جنسی زنان، به قبح زدایی آن می پردازد و به هر روی در تلاش است تا با تاکید بر حق مالکیت زن بر بدن خویش از سقط جنین به عنوان عامل توانمندسازی زنان و تسلط بر زندگی جنسی و زادآوری خود یاد کند.

اگرچه که باید دید با وجود آمار بالای سقط جنین در سنین زیر 18 سال، بارداری حاصل از روابط نامشروع و ناخواسته، این فرایند قانونی سازی بیشتر به نفع چه کسانی است؟ به نقل از گاردنر امروزه در 22 کشور سرمايه داري غربي سالانه بیش از حدود 6 ميليون و در سراسر جهان حدود 70 ميليون سقط جنين صورت مي گيرد.

همچنین با گسترش فردگرایی و تجرد در کشورهای توسعه یافته از جمله ژاپن و انگلیس با نرخ پایین باروری، افزایش جمعیت سالمند و افزایش آمار خودکشی به خصوص در بین نوجوانان، زنان و دختران جوان وزارت تنهایی و پیشگیری از خودکشی تاسیس شده است که تلاش می کند از انزوا و تنهایی افراد جلوگیری کند. این در حالیست که توسعه ی صنعتی بی توجه به تاثیر خانواده و نقش مادر در شکل گیری شخصیت، مانند اقدام یکی از شرکت های ژاپنی در طراحی پستانک های مخزن دار دارای حرارت و دمای مشابه با سینه مادران، به دنبال جایگزین کردن ربات های مادر با انسان است.

در شرایطی که توسعه یافتگی در جهان و روند افزایشی نرخ توسعه در کشورهای غربی هم زمان با انزوای گسترده ی اجتماعی افراد و تشکیل کمپین های جایگزین مادران و محبت اجاره ای پیش می رود، هنوز در ایران و فرهنگ اسلامی، نقش وراثتی و تربیتی ساختار مادر و خانواده حائز اهمیت و فاقد جایگزین شناخته می شود. در گفتمان اسلامی ایرانی پیشرفت، مادری نه تنها عامل سرکوب نیازهای فردی و اجتماعی زنان نیست بلکه در جایگاه پرورش استعدادهای ذاتی و تکامل روحی آنها، در حفظ ستون کلی جامعه نیازمند حمایت همه جانبه است.

با همه این توصیفات ایران نیز در عمل در قبال نقش مادر نه تنها ضعف های بسیاری از خـود نشان داده، بلکه تناقض هایی دوچندان به نسبت گفتمان های شعاری خود خلق کرده است. شاید یکی از واضح ترین مبانی این تناقض عدم پیشبینی اصول اولیه نقش مادر در قانون و سیاست گذاری تشکیلات اجرایی کشور باشد. مواردی چون اجبار پنهان زنان شاغل به عدم فرزندآوری یا اقدام بافاصله زمانی بسیار نمونه های واضحی در این زمینه اند.

درباره نویسنده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *