چندی پیش آقای دکتر عادل آذر در یادداشتی اینگونه بیان داشتند:
“در حال حاضر علیرغم توسعه علمی کشور طی سالهای پس از انقلاب اسلامی و کسب رتبه شانزدهم در تولید علم و برخورداری از سرمایه انسانی آموزشدیده جایگاه ایران در اقتصاد جهانی دیجیتال و دانشبنیان جایگاه مناسب و در خور شأن جمهوری اسلامی نمیباشد. در حالیکه سهم تولیدات دانشبنیان از کل تولید ناخالص داخلی در آمریکا 12%، چین 27%، ژاپن 19%، آلمان 23%، کره 29% و هند 16% میباشد، در ایران علیرغم وجود بیش از 6700 شرکت دانشبنیان سهم آنها در تولید ناخالص داخلی فقط نیم درصد میباشد. علاوه بر این بر اساس شاخص اقتصاد دانشبنیان یا (KEI) که یک معیار جهانی برای سنجش کشورهای مختلف از نظر درصد رشد اقتصاد دانشبنیان است، رتبه کشور ما در این زمینه 94 میباشد که جایگاه مناسبی حتی نسبت به برخی کشورهای کوچک آسیائی مثل تایوان نیز نمیباشد…”
حال سوال پیش میآید که موتور محرک اقتصاد دانشبنیان چیست؟ پاسخ یک چیز است: شرکتهای دانشبنیان.
در این یادداشت ما به بررسی تعریف شرکتهای دانشبنیان ذیل سه روایت جامعه دانشگاهی، خبرگان اجرایی، و سیاستگذار و قوانین مربوطه می پردازیم.
دیدگاهتان را بنویسید