تحلیل روند توسعه در عصر پهلوی و علّت وقوع انقلاب اسلامی در برابر آن(بخش هشتم)

مجموعه گفتگوهای «ایران آینده» پانزده مصاحبه علمی با اساتیدی از رشته‌های مختلف علوم انسانی در زمینه پیشرفت اسلامی ـ ایرانی است. این گفتگوها در قالب کتابی با عنوان «ایران آینده» از سوی انتشارات عصر پیشرفت در دست انتشار است. بخشی از این گفتگوها که اکنون به آن می‌پردازیم، به «تحلیل روند توسعه در عصر پهلوی و علل وقوع انقلاب اسلامی» اختصاص دارد. در این بخش، به نکاتی که دکتر حسن بنیانیان در این زمینه مطرح کردند، اشاره می‌شود.

سوال بسیار مهم که در این گفتگو به آن پرداخته شده، این است که چرا ایران عصر پهلوی که از کشورهای پیشرو در عرصه‌ی برنامه‌ریزی توسعه و تاسیس نهادهای توسعه بود و حتی به بیان برخی از اندیشمندان عصر طلایی اقتصاد را در دهه‌ی چهل شمسی گذراند، در مسیر توسعه به سرعت دچار شکست شد و به کلی رژیم سیاسی­اش تغییر کرد؟

از دیدگاه دکتر حسن بنیانیان، یکی از اشتباهات در تحلیل توسعه پهلوی، این است که توسعه را به معنای «رشد اقتصادی» در نظر می‌گیرند؛ در حالی‌که، توسعه یعنی پیشرفت همه‌جانبه؛ در زمان محمدرضا شاه تا قبل از صعود ناگهانی قیمت نفت، با وجود نهاد‌هایی مانند سازمان برنامه و بودجه، درآمد‌های کشور صرف زیرساخت‌های مهم اقتصادی می‌شد که رشد آرام توسعه را در پی داشت. اما پس از رشد ناگهانی قیمت نفت در سطح جهان، سال 1353، درآمدهای نفتی کشور به یک‌باره صعود سه‌ چهار برابری را تجربه کرد. شاه نیز که کارشناسان سازمان برنامه را مزاحم خود می‌دید، آن پول‌ها را صرف هر آنچه خود می‌پسندید کرد؛ به عنوان مثال، بیشتر به ظواهر و زیرساخت‌های فیزیکی مثل اتوبان‌ها و ساختمان‌ها پرداخت یا با فشار غربی‌ها از آن‌ها اسلحه خرید. اساس توسعه، توسعه‌ی انسانی است؛ رسیدن به وضعیتی است که مثلاً نظام تربیتی بتواند انسانِ اهلِ کارِ منظمِ خلاق تربیت کند؛ اما نظام تربیتی را نمی‌توان در تلویزیون نشان داد و به‌وسیله آن رأی جمع کرد. وقتی اوضاع به این منوال پیش رفت، این درآمد‌ها اکثراً در شهر‌های بزرگ خرج شد؛ پس روستاییان برای کارگری به شهر‌ها آمده و خانواده‌های خود را نیز آوردند؛ لذا مساله حاشیه‌نشینی شکل گرفت که معضلات خاص خودش را داشت و دارد. از طرفی چاپلوسی‌های اطرافیان شاه نیز مزید بر علت بود و شاه نمی توانست به درستی جامعه را ببیند و تصمیم بگیرد.

وی همچنین در مورد علت وقوع انقلاب، معتقد است که نمی‌توان فقط یک عامل مؤثر را نام برد؛ فساد در توسعه‌ی نامتوازن عصر پهلوی، زیاد بود. در شهرهای بزرگ و کوچک مشروب‌فروشی فراوان شده بود، بدحجابی رشد کرده و فقر و تعداد گروه‌های محروم نیز رو به افزایش بودند. این‌ها حساسیت جامعه مذهبی را بالا برده بود. از طرفی امام خمینی(رحمه الله علیه) و شاگردان ایشان نیز اسلامی را بین مردمی تبلیغ می‌کردند که در صورت اجرای آن، جامعه به وضع مطلوب می‌رسید. از طرف دیگر مردم می‌دیدند که شاه با آن ابهتش دست‌پرورده‌ی آمریکاست. جامعه ایران هم که سابقه عظیم دینی ـ فرهنگی داشت و از رضاشاه نیز سابقه خوبی نداشت و سعی در انتقام داشت، با امام خمینی همراه شد. تمام این عوامل با هم باعث شد که انقلاب اسلامی شکل بگیرد.

دریافت متن کامل نوشته

درباره نویسنده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *