نهضتی در برابر توسعه

اشاره

امام خمینی(رحمت‌الله علیه) نهضت تاریخی خود را از ابتدای دهه‌ی چهل شمسی شروع کرد. شروع نهضت از چنین نقطه‌ای از تاریخ معاصر ایران، در حالی صورت پذیرفت که سابقه‌ی مبارزاتی امام خمینی حداقل به دهه‌ی بیست شمسی برمی‌گردد و فرآیند غربگرایی و استبداد پهلوی پیشتر از این دهه آغاز شده بود. این ملاحظه‌ی تاریخی، ما را در برابر این پرسش قرار می‌دهد که «چه اتّفاق ویژه‌ای در سال‌های نخست دهه‌ی چهل شمسی رخ داده بود که امام را به این جمع بندی رسانده بود که در برابر کلّیت دستگاه سلطنت قیام نماید؟». در روایت‌های تاریخی متعارفی که از سال‌های ابتدایی دهه‌ی چهل شمسی مطرح می‌شود، بر برخی حوادث و تصمیماتِ سیاسی خاص ـ مانند تصویب لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی یا حقّ رای زنان یا اصلاحات ارضی ـ اشاره می‌شود، امّا طرح کلانی که در پسِ این حوادث سیاسی وجود داشت، چندان مورد توجّه قرار نمی‌گیرد. آن طرح کلان، نظریه‌ی توسعه «والت روستو» بود که در صدد تغییر بافت انسانی و اجتماعی ایران بود. بر این اساس، می‌توان نهضت امام خمینی را حرکتی در برابر نظریه‌های توسعه تحلیل کرد؛ نهضتی که با ایستادن در برابر این نظریه‌ها، عملاً یک مقاومت جمعی را در برابر فرآیند تخریب و برهم‌زدن نظم اجتماعی مردم ایران شکل داد. با این توضیح می‌توان گفت، ویژگی خاص دهه‌ی چهل شمسی نسبت به دهه‌های پیشین این بود که در این دهه با یک توسعه‌ی مخرّب روبه‌رو شدیم که زیرساخت‌های انسانی و اجتماعی ایران را هدف قرار می‌داد؛ چیزی که در دهه‌های پیشین، با چنین شدّتی مطرح نبود. با نظر به چنین تحلیلی، ریشه‌ی تاریخی مرزبندی انقلاب اسلامی با نظریه‌های توسعه‌ی غربی، که به ظاهر در اواخر دهه‌ی هشتاد شمسی با هشدارهای مقام معظم رهبری در برابر مفهوم «توسعه» شروع شد، حداقل به دهه‌ی چهل شمسی برمی‌گردد.

تحلیلی از بستر اجتماعی شکل‌گیری نهضت پانزده خرداد 1342؛ با تاکید بر نظریه‌ توسعه‌یِ پشتیبانِ انقلاب سفید

نهضت 15 خرداد 1342 بی‌گمان، نقطه عطف حرکت انقلابی مردم ایران بود که نهایتاً به انقلاب 22 بهمن 1357 منتهی شد. اما چه بستر تاریخی-اجتماعی‌ای سببِ پدید آمدنِ این حادثه گردید؟ بارها در موردِ اعتراضاتِ تند علما، در رأس آنان امام خمینی(ره) و مردم، به نظام شاهنشاهی پس از اعلامِ اجرای تصویب‌نامه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی و در ادامه، «انقلاب شاه و ملت» موسوم به «انقلاب سفید» و نهایتاً حوادث منجر به نهضت 15 خرداد شنیده‌ایم.

اما آن‌چه در ارتکاز رائج مغفول واقع می‌شود و مورد دقت قرار نمی‌گیرد، بستری است که سببِ شدت گرفتن قیام و نهضت عمومی ملت به رهبری امام خمینی گردید؛ به عبارتی، مطابق اسناد تاریخی، دعوت امام خمینی(ره) به قیام، به سال  1323 برمی‌گردد (امام خمینی، 1389)، اما می‌بینیم آغاز مبارزه علنی ایشان با نظام شاهنشاهی به سال 1341 مربوط است و به گزارش تاریخ، اولین تلگراف ایشان به محمدرضا پهلوی، در تاریخ 17 مهر1341 و برای هشدار در مورد تصویب‌نامه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی است. اگر از اقتضائات زمانیِ حیاتِ آیت الله بروجردی(ره) بگذریم و به بیانی آن را یکی از عوامل عدم آغاز نهضت در دوران ایشان بدانیم، لکن برای فهم دقیقِ منطقِ امام خمینی(ره) در رهبری نهضت، نمی‌توان نسبت به بستر اجتماعی ـ تاریخی که پس از رحلت آیت الله بروجردی(ره) شکل گرفته و به عواملی که سبب شد نهضت به نقطه عطفی همچون 15 خرداد برسد، بی‌توجه باشیم.

بدین جهت، اوّلین حادثه‌ی مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد، مصوّبه انجمن‌های ایالتی و ولایتی از سوی اسدالله عَلَم نخست وزیر وقت است. این مصوّبه‌ که متضمّن اعطای حق رأی به زنان، فرستاده شدن آنان به سربازی و حذف شرط اسلام و سوگند به قرآن مجید از شرایط انتخاب شوندگان بود، در 14 مهر 1341 به تصویب رسید. پس از انتشار خبر آن، دولت وقت با اعتراض علما و خصوصا امام خمینی(ره) و مردم به آن مواجه شد و نهایتاً با استمرار این اعتراضات، در روز ۱۰ آذر ۱۳۴۱، خبر لغو لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در روزنامه‌های دولتی منعکس شد.

اما این مصوبه تنها، مقدمه برای انجامِ اصلاحات اساسی‌ای بود که شاه تحت فشارهای بین‌المللی برای اعمال آن متقاعد گشته بود و حال پس از شکست در قالب این مصوبه و اجرا توسط دولت، این بار می‌خواست خودش آن را در قالبِ «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و ملت» دنبال نماید. آن‌چه مهم است نسبتِ این اصلاحات با مناسبات بین‌المللی و نظریه‌های توسعه است.

با روی کار آمدنِ «کندی» جمهوری خواه در آمریکا و در فضایِ تخاصمات جنگ سرد، برای جلوگیری از شکل‌گیری انقلاب سرخ در کشورهای وابسته به بلوک غرب و افتادن آن‌ها در دامنِ کمونیسم، دکترینِ آمریکایی «اتحاد برای پیشرفت» که تئوری پردازانی چون «والت روستو» ـ جامعه‌شناس آمریکایی ـ دارد، برای کشورهای جهان سوم تحت نفوذ آمریکا طراحی شد. روستو در کتابِ خود می‌نویسد «اکنون که این رساله را در دست تالیف دارم نه به ایالات متحده آمریکا بلکه به جاکارتا ، رانگون، دهلی نو، کراچی ، تهران، بغداد و قاهره می‌اندیشم».

«روستو» فرایند توسعه و رشد اقتصادی را به صورت گام‌ها و مراحلی توصیف می‌كند كه كشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه باید آن‌ها را به ترتیب پشت سر گذارند تا درنهایت به درجه توسعه‌یافتگی برسند. او مراحل 5 گانه مدنظرش را این چنین تبیین می‌نماید: مرحله ابتدایی (جامعه سنتی)، مرحله ماقبل خیز اقتصادی، مرحله خیز اقتصادی، مرحله بلوغ اقتصادی، مرحله تولید و مصرف انبوه. او در سال ۱۹۶۰ با پردازش نظریه خود بر گذار اجتناب‌ناپذیر از مرحله سنتی به مرحله بهشت برینِ «مصرف انبوه» ـ که نماد آن آمریکاست ـ تاکید کرد.(طهماسبی، 1397، ص 39)

بر پایه تئوری او، ایران در مرحله جامعه سنتی(ابتدایی) قرار داشت و با اصلاحات ارضی می‌بایست از این مرحله و مرحله مقدماتی(به اصطلاح ماقبل خیز) عبور کند و به مرحله جهش اقتصادی و مصرف انبوه برسد.

پیام «روستو» به آمریکا ـ به عنوان قدرت هژمونیک پس از جنگ جهانی دوم ـ این بود که راهبرد صحیح برای مقابله با نفوذ بیشتر اندیشه چپ‌گرای مارکسیستی، پیشبرد فرآیند توسعه اقتصادی غرب‌گرایانه در آنهاست.(دینی ترکمانی، 1390)

دولت آمریکا با انجام اصلاحات، به ویژه اصلاحات ارضی سعی داشت تا روابط اجتماعی و پایگاه اقتصادی شبکه سنتی روستاها را زیر و رو کند و از نظر سیاسی به دنبال این هدف بود که اولاً پایگاه و نفوذ طبقه ملاک و زمین‌دار را از میان بردارد و ثانیاً ابتکار عمل را از دست مخالفین خارج کند. امریکا همچنین قصد داشت تا حرکت سرمایه را از بخش سنتی کشاورزی به بخش شهرنشین و صنعتی تشویق نماید و نهاد دولت را به صورت مرکز بی‌رقیب انباشت سرمایه درآورد.(موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی،1399)

 همین دکترین است که شاه می‌خواست آن را تحت عنوان «انقلاب سفید» اعمال ‌نماید. شاه موجودیت و تاج و تخت خویش را وابسته به اجرای اصلاحاتِ وارده از آمریکا می‌دید. او در دیدار با آیت‌الله آقا روح الله کمالوند ـ از علمای بزرگ خرم‌آباد ـ به صراحت می‌گوید: «اگر آسمان زمین بیاید و زمین به آسمان برود، من باید این برنامه را اجرا کنم، زیرا اگر نکنم من از بین مى‏روم و کسانى روى کار مى‏آیند و به این کارها دست مى‏زنند که نه تنها هیچ اعتقادى به شما و مرام و مسلک شما ندارند، بلکه این مساجد را بر سر شما خراب خواهند کرد و شما را نیز از بین خواهند برد».(مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1396)

شاه مواجه بود با پذیرش توسعه شتابانی که متفاوت از روند گذشته و طرح‌های آمریکایی سابق بود؛ به گونه‌ای که حتی اصل 4 ترومن نیز چنین اقتضایی را تحمیل نکرده بود. او باید طرحی را اعمال می‌کرد که از طرفی با بافت اجتماعی سیاسی ایران سازگاری نداشت و از طرفی در ذاتِ خود اصراری بر حفظ نظام شاهنشاهی که علامت ایرانِ سنتی بود، نداشت و به همین دلیل آمریکا حاضر نبود منافع بین‌المللی خود را برای آن هزینه کند و اگر هم در نهایت نسخه تعدیل شده‌ای را طراحی کردند، گویا تأثیر محققین انگلیسی بود که سنت پادشاهی دیرین ایران را نیرومند دانسته و ایرانِ بدون آن را از نظر مردم، امری ضد و نقیض می‌دانستند(موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی،1396). سفرِ 45 روزه محمدرضا شاه و همسرش به آمریکا را ـ که در عرف سیاسی جهان بی‌سابقه بود ـ می‌توان در همین سیاق معنا نمود. او در این سفر تلاش نمود تا آمریکایی‌ها را متقاعد نماید اجرای این اصلاحات را به جای علی امینی ـ که با فشار آمریکایی‌ها به نخست‌وزیری منصوب شده بود ـ به خودِ او بسپارند.

نهایتاً دیری نگذشت که شاه در 16 دی 1341 از تغییرات مهمی خبر داد که «مبنای رژیم آینده ایران» را تغییر خواهد داد و در سالروز اصلاحات ارضی در جلسه کنگره ملی دهقانان از اصول شش‌گانه انقلاب شاه و مردم گفت و خبرداد که «به عنوان پادشان مملکت و رئیس قوای سه‌گانه» این اصول را «بدون واسطه» و مستقیماً از طریق رفراندوم به رأی مردم خواهد گذاشت. این اصول شش‌گانه عبارت بودند از: اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی، اصلاح قانون انتخابات و اعطای حق رأی به زنان، فروش سهام کارخانه‌های دولتی، سهیم کردن کارگران در سود کارخانه‌ها، ملی کردن جنگل‌ها و مراتع و بالاخره ایجاد سپاه دانش. (چگنی و علیخانی،1398)

پس از انتشار خبر این تصمیم، امام خمینی(ره) در جمع علمای قم، انقلاب سفید را طرحی استعماری و توطئه‌ای حساب‌شده علیه اسلام، ملت اسلام و استقلال ایران دانستند و همچنین بیان داشتند که بناست با اعمال ظاهر فریب، ملت اغوا گردند. در این جلسه، امام(ره) این برنامه را متفاوت از تصویب‌نامه لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی برمی‌شمارند و می‌فرمایند: «در اين‌جا آن كه روبروى ما قرار دارد و طرف خطاب و حساب ما مى‏باشد، شخص شاه است كه در مرز مرگ و زندگى قرار گرفته و چنان‌كه خود اظهار داشته، عقب‏نشينى او در اين مورد به قيمت سقوط و نابودى او تمام خواهد شد. بنا بر اين او مأمور است كه اين برنامه را به هر قيمتى است به مرحله اجرا بگذارد و نه تنها عقب‏نشينى نمى‏كند و دست از كار نمى‏كشد، بلكه با تمام قدرت و با كمال دَرَندگى با هر گونه مخالفتى مقابله خواهد كرد. بنابراين نبايد مثل غائله‌ی گذشته، عقب‏نشينى دستگاه را انتظار داشت؛ و در عين حال، مخالفت و مبارزه با آن از وظايف حتميه و ضروريه ما مى‏باشد، زيرا خطرى كه اكنون عموم مردم را تهديد مى‏كند، بزرگتر از آن است كه بتوان از آن چشم پوشيد و در قبال آن بى‏تفاوت ماند».(خمینی،1389)

به طور خلاصه، فهم امام از انقلاب سفید، همان‌طور که در واقع نیز این چنین بود، خطر استقلالِ کیان اسلام در مقابل طرح‌‌ استعماری کفر بود. محاجّه‌های امام به قانون اساسی باقی مانده از مشروطه برای ردّ طرح رفراندوم ـ که البته خود ایشان آن را منتسب به قاعده فقهی الزام می‌نمایند ـ نشان‌گر همین موضع کلان ایشان است؛ به عبارتی ایشان سعی می‌کردند شاه را ملتزم به قانون ملی نمایند تا این‌گونه ماهیتِ استعماری طرح مذکور برای عموم واضح گردد. در همین راستاست که در پاسخ به متدینین تهران درباره رفراندوم، علاوه بر اشکالاتی که در ابتدا به طرح رفراندوم مبتنی بر قانون بیان می‌دارند، اضافه می‌‌کنند: «اينان اگر براى ملت مى‏خواهند كارى انجام دهند چرا به برنامه اسلام و كارشناسان اسلامى رجوع نكرده‏ و نمى‏كنند تا با اجراى آن براى همه طبقات زندگى مرفه تأمين شود و در دنيا و در آخرت سعادتمند باشند؟! چرا صندوق تعاونى درست مى‏كنند كه حاصل دسترنج زارع را ببرند؟! با تأسيس اين چنين صندوق تعاونى، بازار ايران بكلى از دست مى‏رود و بازرگانان و كشاورزان به خاك سياه مى‏نشينند؛ و در نتيجه ساير طبقات نيز به همين روز مبتلا مى‏شوند. اگر ملت ايران تسليم احكام اسلام شوند و از دولت‌ها بخواهند برنامه مالى اسلام را با نظر علماى اسلام اجرا كنند، تمام ملت در رفاه و آسايش زندگى خواهند كرد».(خمینی،1389)

اصولِ اساسی طرح انقلاب سفید به رفراندوم گذاشته می‌شود و با وجود استقبال کم مردم، اعلام می‌گردد که با رأی قاطع به پیروزی دست یافته است. پس از انجام شدن رفراندوم، امام خمینی در ایام عید نوروز که البته مصادف با شهادت امام صادق(ع) نیز می‌باشد، به خاطر مصائب وارده به اسلام عزای عمومی اعلام می‌کنند و به علما اصرار دارند که مناسبت عزا نه شهادت حضرت صادق(ع) بلکه هدم احکام اسلام در سال گذشته باید باشد. در ادامه، این اتفاقات به حوادث مدرسه فیضیه در روز شهادت امام صادق(ع)، حوادث ماه محرم آن سال و نهضت 15 خرداد 1342 منجر گردید.

همان‌طور که در نوشتار فوق واضح شد، نهضتِ 15 خرداد 1342، در چنین بستری شکل می‌گیرد و نقطه‌ی عطفی برای انقلاب اسلامی مردم ایران می‌گردد و  روشن است که شاه پیش از این، هم استبداد خود و هم غربگرایی خود را نشان داده بود؛ درگیری زمانی شدت یافت که شاه از سوی استعمار، مهره اعمالِ انقلابی به ظاهر سفید برای شکل‌دهی تغییرات اساسی در بافت سیاسی اجتماعی ایران گردیده بود و پیامد آن تغییرات هم چیزی جز بازگرداندن اوضاع به پیش از مشروطه و همچنین هدم مذهب نبود.

این گونه، انقلاب اسلامی مردم ایران در برابر دو انقلابِ سفید آمریکایی ـ متکی بر ایده توسعه‌ی تکامل‌گرایانه روستو ـ و انقلاب سرخ کمونیستی-متکی بر ایده مارکسیستی- مسیرِ خود را پیدا نمود. به عبارتی انقلاب اسلامی، انقلاب مردم ایران به رهبری امام در برابر دو طرح جهانی بود و اساساً زمانی شدت گرفت که شاه(به اصطلاح فقهی، سلطان) عاملِ تمام قدّ طرح توسعه شتابانِ آمریکایی برای کشورهای به اصطلاح جهان سوم، شد.

منابع

ـ چگنی‌زاده، غلامعلی؛ پورعلیخانی، فرهاد(1399). تحولات خاورمیانه و تأثیر آن بر اجرای برنامه‌های انقلاب سفید و سرکوب خونین قیام 15 خرداد.فصلنامه جامعه‌شناسی سیاسی ایران، سال سوم، شماره 1.

ـ خمینی، روح‌الله(1389). ‏‏صحیفه امام:‏مجموعه آثار امام خمینی‏‏(س)‏‏(بیانات، پیام‌ها، مصاحبه‌ها، احکام، اجازات‏‏ شرعی ونامه ها)‏ جلد 1. تهران: مؤسسه تنظیم ونشرآثارامام خمینی(س).

ـ طهماسبی،شهرام(1397). سازمان فضایی شهر و منطقه. تهران:سازمان برنامه و بودجه کشور، مرکز اسناد، مدارك و انتشارات.

ـ موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی(1396). نقش والت ویتمن روستو طراح انقلاب سفید درایران «انقلاب سفید» به روایت طراح یهودی – آمریکایی آن. قابل دسترسی در: https://psri.ir

ـ موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی(1399). اراده یهودیان آمریکا در پس «انقلاب سفید» شاه. قابل دسترسی در: https://psri.ir

ـ مرکز اسناد انقلاب اسلامی(1396). نقدی بر مدخل “خمینی، روح‌الله” در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی- بخش چهارم

مروری بر اشتباهات تاریخی “دایرةالمعارف بزرگ اسلامی” روایت صحیح دیدار آیت‌الله کمالوند با محمدرضا پهلوی در ماجرای انقلاب سفید. قابل دسترسی در: https://www.irdc.ir.

– دینی، ترکمانی(1390). نظریه مراحل رشد اقتصادی والت ویتمن رستو. دنیای اقتصاد. شماره 2566. شماره خبر: ۴۳۶۰۵۰. قابل دسترسی در: https://donya-e-eqtesad.com/.

درباره نویسنده

1 یک نظر

  1. امیرعلی سعیدی

    سلام
    مطلب تحلیلی و مفیدی بود
    ما همیشه انقلاب رو خیلی کلی دیدیم و با این جزییات بررسی نکردیم