نقش مردم در گذار از نظام دیوان‌سالار به نظام امام‌امت

ایده‌های متفاوتی در باب تحول در حکمرانی و مواجهه با ساختارهای موجود مطرح است؛ یک ایده می‌گوید که باید همین دولت و ساختار و نظم موجود را پذیرفت و اصلاح کرد. ایدۀ متفاوت دیگری مطرح می‌کند که عصر دولت‌ملت به پایان رسیده است و دنیا این نظم را برنمی‌تابد. باید از این ایده گذر کرد و به ایده‌های جدید رسید. یکی از آن ایده‌هایی اصلی در انقلاب اسلامی، ایدۀ امام و امت است. این گفت‌وگو به‌دنبال تبیین و تشریح این موضوع و ظرفیت آن برای مردمی‌شدن ادارۀ کشور است.

این نشست به همت اندیشکده حما، مرکز بررسی مسائل فرهنگی هاتف و مجموعۀ عصر پیشرفت و با همکاری خانۀ اندیشه‌ورزان برگزار شد و در آن دربارۀ نقش مردم در حکمرانی و فرآیندهای مرتبط با این حوزه طرح بحث شد.

کارشناسان حاضر در این نشست مطرح نمودند: ساختارهای حاکم از جایگاه مردم و سرمایۀ مردمی غافل هستند و در برنامه‌ریزی، اجرا، فهم مسئله و دیگر شئون ادارۀ کشور به تحولی اساسی نیاز دارند. در واقع، یکی از حلقه‌های مفقودۀ مردمی‌شدن ادارۀ کشور، غفلت از تجربیات نخبگانی است که در قامت حلقه‌های میانی قرار دارند.

تشریح ایده امامت

حجت‌الاسلام دکتر ترابی، مدیر آکادمی اسلام‌شناسی اروپا در ابتدای بحث به تشریح ایده امامت پرداختند و بیان داشتند که:

ایدۀ امامت میانی و امامت در مقیاس میانی بحث مهمی است. دو نظام فکری از عقاید و جهان‌شناسی و جهان‌بینی‌ها داریم که نوع نگرش به جهان و بایدها و نبایدها را مشخص می‌کند و از آن‌ها فلسفه و از فلسفه، نظریه استخراج می‌شود و از نظریه، مدل در می‌آید و با این مدل، باید میدان را مدیریت کرد.

این دو نوع جهان‌بینی، یعنی اُمانیسم و توحیدی بر اساس نظام بی‌دینی و دین‌داری هستند. در یک طرف، خزانۀ فکری مکتب اُمانیسم و در طرف دیگر، خزانۀ مکتب دینی قرار دارد که همان یاد خداست. نظام سکولار، نظام اُمانیسم را در پی خواهد داشت و به‌نوعی این دو، لازم و ملزوم یکدیگرند. هرجا که امامت جریان ندارد، سکولاریسم وارد می‌شود. قرآن می‌فرماید: «وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا»[1]؛ به دین رو کنید و از دین روی برنگردانید. اگر از دین روی برگردانید، به سکولاریته و اُمانیسم و انسان‌گرایی روی خواهید آورد. این مأموریت برای انسان‌ها همیشگی است، چه در زمان حضور انبیا باشند و چه در زمان حضور ائمه (ع) و چه در زمان غیبت آن‌ها؛ بنابراین، ما امامت را به دو شکل خاصه و عامه داریم. امامت خاصه برای زمان حضور ائمه(ع) است و امامت عامه در زمان غیبت آن‌ها جریان دارد.

امامت باید در همۀ ابعاد مورد پذیرش مردم باشد

ایشان در ادامه عنوان کردند:امامت باید در همۀ ابعاد جریان داشته باشد؛ مثلاً در عرصۀ خُرد، هرکسی امام خانوادۀ خودش است و نظام خانواده، نظام امامت است. در مقیاس کلان هم حاکم مسلمین، امام است. امام کلان جامعه، صاحب قدرت، سیاست، لشکر و اقتصاد است. دراین‌بین نیز حلقه‌های میانی بین امام و خانواده‌ها و امت قرار دارند.

‌حلقه‌های میانی بنا دارند که قدرت‌افزایی و ظرفیت جدیدی را در همۀ عرصه‌ها وارد میدان کنند. حضور حلقه‌های میانی به نظریۀ امامت شباهت دارد؛ با این دیدگاه که حضور امام در جمیع امور ضروری است. دولت دوم خرداد، صرفاً مشکلات مردم در حوزۀ سیاسی را برجسته کرد؛ ولی نگاه اسلام، نگاهی جامع به همۀ حوزه‌هاست. عدالت، سیاست، مشارکت و… در کنار هم مهم‌اند و باید تمام این‌ موضوعات را باهم بررسی کرد؛ چراکه اگر در یکی از این حوزه‌ها نارسایی باشد، به بقیه ضربه می‌زند.

بررسی نسبت حلقۀ میانی و حکمرانی مردمی و نظام امت‌امامت و تحلیل فروکاست‌ها

حجت‌الاسلام قنبریان، استاد حوزه و دانشگاه؛ دیگر مهمان این برنامه در ابتدا به تبیین پنج فروکاست در باب حلقه‌های میانی پرداختند و عنوان کردند که ما در مواجهه با حلقه‌های میانی با پنج فروکاست مواجهیم:

  1. فروکاست در حکمرانی مردمی و حلقه‌های میانی

حکمرانی مردمی مساوی با حلقۀ میانی نیست. حلقۀ میانی در بهترین تصویر، یک پیش‌ران برای تحقق حکمرانی مردمی است. حکمرانی مردمی، یعنی حکمرانی هشتاد میلیون ایرانی و نه‌فقط نخبگان ایرانی و عدۀ خاصی از آن‌ها بر عوام.

  1. فروکاست حکمرانی مردمی مانند حکمرانی نخبگانی نیست

حکمرانی نخبگانیِ علمی، فقهی و… مطلقاً نباید به‌جای حکمرانی مردمی قرار داده شود و صرفاً می‌تواند برای حرکت مردم، حکم پیش‌ران را داشته باشد تا حکمرانی مردمی اتفاق بیفتد.

  1. فروکاست نظام امام‌امت به رابطۀ یک‌سویۀ ولی‌فقیه و مردم

تقریباً 80 درصد قرائت‌ها از ولایت و امامت در جامعۀ ما یک‌سویه است؛ یعنی در زمان غیبت، برای نایب‌الغیبه، تعبیر فقهیِ ولی‌فقیه و رابطه‌ها معمولاً مطیع و مطاع‌گونه تعریف می‌شوند. درحالی‌که فهم رهبر انقلاب و امام بزرگوار چنین نیست. آن‌ها معتقدند که رابطه دوسویه است و هدف، رسیدن امامت به امت است. در 12فروردین58، امام (ره) در بیانیه‌شان، دو تعبیر را در کنار هم قرار می‌دهند. روزِ حکومت‌ الله و روزِ امامت‌ امت؛ یعنی رهبری همۀ مردم؛ یعنی همه ائمه هستند. این فهمی بلند و متفاوت از فهم‌های متداول و کهن است که در حوزه‌ها می‌گویند و معتقدند امام و مأمومی هست و هرچه امام گفت، باید بگویید چشم تا هدایت شوید.

  1. فروکاست حلقه‌های میانی به نهادهای مدنی

این دیدگاه که حلقۀ میانی، همان نهاد مدنی و امثال این تعریف است و رابطۀ بین حاکمیت و مردم را تنظیم می‌کند و با حاکمیت هم‌افزایی دارد، دقیق نیست و فقط در این‌ خلاصه نمی‌شود. حضرت آقا در سخنرانی اول خرداد98، تصریح می‌کنند که حلقه‌های میانی بین خِیل عظیم جامعه، آرمان‌های انقلاب اسلامی، حاکمیت و نظم موجود قرار می‌گیرند تا این‌ها را با یکدیگر تراز کند.

  1. فروکاست در موازی‌دانستن نهاد مردمی با نظم موجود

بنده با این تعبیر همراه نیستم، در اینجا سؤال بنده این است که اگر این‌ها موازی هستند، این تصریح را چه کسی و چگونه باید انجام دهد؟

کارکردهای حلقۀ میانی

حجت الاسلام ترابی در ادامه به تبیین کارکردهای حلقه‌های میانی پرداختند و برای آن‌ها چند کارکرد مطرح نمودند:

کارکرد اول: حلقه‌های میانی راه‌حل رسیدن به نظم تراز انقلاب و تمدن اسلامی

حلقه‌های میانی نه به انسداد، با این وضع موجود می‌رسند و نه جزء این سیستم می‌شوند؛ بلکه همان‌طور که گفتم، چون بین خیل عظیم جامعه هستند، نظم موجود را ارتقا می‌دهند و به نظم تراز انقلاب اسلامی می‌رسانند؛ البته بدون اینکه چشمه‌سار خود را خشک کنند. حلقه‌های میانی می‌خواهند انرژی اصلی نهضت، یعنی مردم را برای ارتقای نظام مصرف و در مرحلۀ بعد، دولت‌سازی را اصلاح کنند و در ادامه، جامعۀ اسلامی و سپس تمدن اسلامی را تشکیل دهند. آخر کار هم خودشان در جایگاه مولد قدرت باقی خواهند ماند و نظام را دائماً ارتقا خواهند داد.

آقای ترابی

کارکرد دوم: حلقه‌های میانی مانند جهاد سازندگی، عنصرهای محرک جامعه (جهاد سازندگی الگوی اولیۀ حلقه‌های میانی)

یکی از مثال‌های خوب دربارۀ حلقه‌های میانی، جهاد سازندگی است. نمایندگان ولی‌فقیه در جهاد، در کنار رئیس جهاد قدرت داشتند و یکی عنصر محوری و دیگری عنصر محرک بود. باید الگویی شبیه و بهتر از آن را برای حلقه‌های میانی تعریف کنیم.

کارکرد سوم: اصلاح ساختارهای موجود با سطوح مختلف حلقه‌های میانی

 ما انواع و اقسام حلقه‌های امامت میانی و حلقه‌های میانی داریم. یکی از اقسام امامت میانی، امام محله است که در بیش از پنج‌هزار محله فعال است. مثالی دیگر از امامت میانی، امامت بر حلقه‌هاست. به‌نظرم شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، نیازمند انقلاب ساختاری است. تشکیل شورایی جدید زمان‌بر و ناممکن است. بااین‌حال، می‌توانیم شورای‌عالی انقلاب فرهنگی مردمی داشته باشیم.

کارکرد چهارم: حلقۀ میانیِ مولدِ سرمایه

راجع‌به فروکاستِ رابطۀ یک‌سویه، در کتاب امامت در مقیاس میانی توضیح دادم که امامت شأنی است؛ یعنی نصبی نیست و شما در این جایگاه، از کسی حقوق نمی‌گیرید. امام میانی حتی برای امامت محله هم نباید حقوق بگیرد و خودش باید پول تولید کند.

ویژگی­های حلقه های میانی

مدیر آکادمی اسلام‌شناسی اروپا در ادامه در رابطه با ویژگی‌های حلقه‌های میانی بیان داشتند:

حلقه‌های میانی آتش‌به‌اختیار هستند

 حلقه‌های میانی راهبردهای رهبر و نظام را می‌شناسند، مسائل جامعه را عینی می‌بینند، مقبول مردم هستند و جایگاه این کار را دارند؛ پس آتش‌به‌اختیار هستند و به تشخیص خود عمل می‌کنند. آتش‌به‌اختیار یعنی بر اساس فهمی که دارید، منتظر بخش‌نامه و آیین‌نامه و مأموریت‌گرفتن از طرف کسی نباشید.

حلقه‌های میانی به‌مثابه روح انقلاب در راستای تحقق آرمان‌های انقلاب

حجت‌الاسلام قنبریان در ادامه به سخنرانی سال87 در دانشگاه علم و صنعت اشاره نمودند و گفتند: حضرت آقا دوگانه‌ای با عنوان «ساخت حقیقی و ساخت حقوقی نظام جمهوری اسلامی» را مطرح کردند؛ یعنی انقلاب اسلامی همان ساخت حقیقی و نظام امت‌امامت و نهضت است و طرف دوم این‌ها، ساخت حقوقی و جمهوری اسلامی و… است. این دو طرف بر هم منطبق هستند. رابطۀ این دو وجه، مانند رابطۀ روح و بدن است و انقلاب، همان روح جمهوری اسلامی است. حضرت آقا در این خصوص، جمله‌ای صریح دارند: «خدا نکند روزی بیاید که جمهوری اسلامی از انقلاب اسلامی جدا شود.» حلقه‌های میانی، در واقع، همان پیش‌ران‌ها هستند تا از خیل عظیم جامعه که همان نیروی نهضت است، کمک بگیرند و در راستای آرمان‌ها حرکت کنند.

حلقه‌های میانی اساس ایجاد حکمرانی مردمی

حضرت آقا در سال96، نقطه‌یابی اعتراض را بین تفکیک نظام دیوانی با نظام امت‌امامت قرار دادند؛ اعتراضی که در عقلانیت اتفاق می‌افتد و کور و نپخته نیست و طبق صحبت حاج‌آقا ترابی، اول باید خود را تکثیر عددی کند. هرچند در این مسیر، درگیری‌هایی هم با بعضی از نظم‌‌های موجود پیدا می‌کند. من کلیت را این‌طور می‌دانم که باید چشمه‌ای، هم به‌لحاظ علمی و تولید راه‌حل‌ها و هم به‌لحاظ عددی بجوشد. این عین تعبیر آقاست که حلقۀ میانی باید بین خیل عظیم جامعه باشد تا بتواند از قدرت عظیم آن استفاده کند و نظم موجود را ارتقا دهد. دعوا این نیست که چه کسی حکومت کند که من جای او بنشینم.

جایگاه حلقه‌های میانی در مقولۀ جامعۀ اسلامی و هم‌افزایی با دولت

حجت الاسلام ترابی معتقد بودند: در پنج مرحلۀ رسیدن به تمدن اسلامی، موضوع حلقه‌های میانی درخصوص «دولت اسلامی» نیست؛ بلکه به «جامعۀ اسلامی»، یعنی مقولۀ چهارم مربوط است. وقتی راجع‌به دولت اسلامی و ضرورت اصلاح آن صحبت می‌کنیم، بحث بروکراسی پیش می‌آید؛ ولی وقتی که موضوع جامعۀ اسلامی در میان باشد، یعنی از جامعه و قدرت مردم صحبت شود، دیگر قصد بر این نیست که تقسیم قدرت شود و بخشی از قدرتِ دولت به مردم واگذار شود. مسئلۀ اصلی در حلقه‌های میانی، مسئلۀ جامعۀ اسلامی است، نه توزیع و تقسیم قدرت. یعنی قدرت عظیمی به نام مردم و امت آزادسازی شود تا بر قدرت نظام اسلامی بیفزاید و مردم در کنار دولت، به‌معنای عام آن، یا همان نظام اسلامی، قرار گیرند و حلّال مشکلات باشند. مردم باید در همۀ مسائل و جوانب مختلف سیاسی و فرهنگی، حتی در مسئلۀ اقتصاد و آینده و تمدن‌سازی، حضور فعال داشته باشند.

نسبت بین حلقه‌های میانی و دولت باید مشخص شود. اگر موازی هستند، باید مشخص شود که چه نسبتی باهم دارند. هر نظامی در دنیا نواقصی دارد که باید تکمیل شود. هرکدام رخنه‌پوش دیگری ‌شوند. در مرحله‌ای نیز باید تعامل داشته باشند و دسته‌ای از کارها را با روش دیوان‌سالار و دسته‌ای را مردمی جلو ببرند تا خودبه‌خود تفکیک شوند. حتی حلقه‌های میانی می‌توانند وارد رقابت شوند و به دولت‌ها آموزش دهند. این‌گونه، میدان رقابت بین دولت و سایر اشخاص جامعه باز می‌شود.

نظام امامت، نظامی موازی نظام دولت

نظام امامت، نظامی موازی با نظام دولت است. در واقع نظام اسلامی، قاعده‌ای دوگانه دارد. یک بُعد، رسمی و دیوان‌سالار است که البته باید دیوان‌سالاری‌اش اصلاح و مطابق استانداردهای اسلامی شود؛ و بُعد دوم، موضوع حلقه‌های میانی و امامت با مردم است که می‌خواهد جامعه را اسلامی کند و به‌دنبال استانداردسازی و اصلاح دولت اسلامی نیست.

این امامانِ میانی، آتش‌به‌اختیار هستند؛ یعنی نه منصوب دولت هستند و نه از جایی دستور می‌گیرند. راهبردها و سیاست‌های امامِ کلان جامعه را می‌شناسند و در متن، بدون اینکه باری بر دوش نظام بیفزایند، مشکلات را حل می‌کنند. حلقه‌های میانی از درون جامعه و مردم هستند و به‌تعبیر حضرت‌آقا، دو عنصر محرک و محوری را راه‌اندازی می‌کنند.

حلقه‌های میانی و کارگزاران دولت جدا از هم هستند و جایگاه و شأن خود را دارند

به‌طور خلاصه عرض کنم. امامت میانی مخصوص نخبگان و یک‌سویه نیست و جایگاه حقوقی و نصبی هم ندارد. ائمۀ جمعه کارگزاران این نظام و از جریان امامت میانی جدا هستند. کارگزاران نظام نیز جایگاه مخصوص خود را دارند و همیشه حاضر هستند؛ ولی امامت میانی همه‌کاره‌وهیچ‌کاره است!

حلقه‌های میانی، مسئلۀ جامعۀ اسلامی و موازی دولت اسلامی

آقای قنبریان در این بخش پرسشی را مطرح نموده و بیان نمودند: ما تا جایی باهم هم‌نظر هستیم. شما قدم بعدی را چطور می‌بینید. آیا حلقه‌های میانی و دولت تا آخر موازی هستند؟

حضرت آقا فرموده‌اند که رویان در مرحلۀ اول یکی از حلقه‌های میانی است. ناگزیر است که وزارت بهداشت را دور بزند و در حیاط‌خلوت، جایی درست کند و کارهایش را پیش ببرد؛ ولی آیا تا همیشه قرار است که در اینجا بماند یا علمِ رسمی را ارتقا دهد؟ باید دید مرحلۀ نهایی این دوگانه کجاست! باید به ‌سمتی برویم که امام‌جمعه از حلقه‌های میانی باشند؛ ولو حلقه‌های میانی، حلقه‌های میانی بمانند. یعنی آن‌ها نظر بدهند، نه اینکه درنهایت، شورای سیاست‌گذاری در شهرستانی بگوید اگر پانصد امضا هم جمع کنید، آنکه را شما می‌خواهید، منصوب نمی‌کنیم، با وجودی که فرد صلاحیتش را دارد. دعوای من سر این مقدار است. مرحلۀ نهایی‌تر آن باید نظم دیوانی موجود را هم ارتقا بدهد؛ ولو خود آن به‌مثابه چشمه‌ای جوشنده باقی بماند. اگر این دو خط موازی هیچ‌جا باهم تقاطع نداشته باشند، بحث حلقه‌های میانی کلاً منتفی است.

حجت‌الاسلام ترابی در پاسخ به این پرسش گفتند: بله، تا آخر موازی می‌مانند؛ چون محل بحث ما جامعۀ اسلامی است، نه دولت اسلامی؛ یعنی در دو مرحله باهم جلو می‌روند. یک مرحله اصلاح دولت است که باید به دولت اسلامی تبدیل شود و یک مرحله، جامعۀ اسلامی است. مسئلۀ حلقه‌های میانی، مسئلۀ دولت اسلامی نیست، مسئلۀ جامعۀ اسلامی است.

ما این پنج مرحله را داریم. دولت و جامعۀ اسلامی دو مقوله هستند؛ یعنی قرار نیست که دولت اسلامی به جامعۀ اسلامی تبدیل شود یا برعکس. ماهیت این دو مقوله جداست. حتماً وقتی جامعۀ اسلامی هست، دولت اسلامی هم وجود دارد. به‌نظر من، موضوع حلقه‌های میانی، دغدغۀ دولت اسلامی نیست و دغدغۀ جامعۀ اسلامی است و برای رفع این مشکل حتماً باید دولت اسلامی اصلاح شود که راهکارهای آن هم مشخص است. در جامعۀ اسلامی است که مردم هوشیار هستند و کارایی دارند.

غایت حلقه‌های میانی در ساختن دولت اسلامی

استاد حوزه و دانشگاه در نقد این فراز از سخنان آقای ترابی عنوان داشتند: پنج مرحله‌ای که آقا می‌فرمایند، ترتب دارد. تا از مرحلۀ دولت اسلامی عبور نکنیم، جامعه اسلامی نمی‌شود. جامعۀ اسلامی در بیان حضرت آقا جامعه‌ای است که تک‌تک ارزش‌های اسلامی در آن رعایت شود. من هم می‌گویم جای حلقۀ میانی در درون جامعه و نهاد اجتماعی است؛ اما باید ناظر به دولت باشد.

کاری را که رویان در بُعد دانشی کرد، طب اسلامی هم باید انجام دهد. به دوستان فعال در طب اسلامی می‌گویم که با صرف پیداکردن روایت، نمی‌شود با جریان مقابل مواجهه کرد و کارهای علمی لازم باید انجام شوند. این فهم از بالا به پایین، مانع اصلی جوشش‌هایی مانند پژوهشگاه رویان است.

کسی که ناظر به تفهیم‌کردن حاکمیت است، تا آخر قرار نیست فقط موازی بماند. درست است که بیرون از میدان می‌ماند؛ اما خودش را تصحیح می‌کند و به مرحلۀ دولت اسلامی می‌رسد. این را بپذیرید تا پس از این، موانع و راهکارها را از شما بگیریم. حلقه‌های میانی حتماً باید دولت را اسلامی کنند.

هم‌زمانی ساخت دولت و جامعۀ اسلامی

مدیر آکادمی اسلام‌شناسی اروپا در تبیین نکات قبلی بیان داشتند: باید هم‌زمان در جامعه و دولت اسلامی کار شود و این‌ها مراتبی و طولی نیستند. باید هم‌زمان باهم در هر دو جبهه کار کرد. امروز مقاله‌ای خارجی دربارۀ فرمایشات حضرت آقا می‌خواندم و همین نکته را نوشته بود که رهبر ایران، هم‌زمان، هم دربارۀ دولت اسلامی حرف می‌زنند و هم دربارۀ جامعۀ اسلامی؛ یعنی آن‌ها قضیه را درست فهمیدند. قرار نیست که جامعۀ اسلامی، دولت اسلامی یا دولت اسلامی، جامعۀ اسلامی شود. این‌ها دو هویت مستقل هستند؛ ولی درعین‌حال می‌توانند باهم تعامل داشته باشند.

آسیب شناسی حلقه های میانی

امامان جمعه و محله کارگزار نظام هستند و مردمی نیستند

حجت‌اسلام قنبربان معتقد بودند: در کشور ما امام محله و جمعه، شکل حاکمیتی دارند. حاکمیتی نه به‌معنای مثبت که فقیه عادلی به نام حضرت آقا آن‌ها را منصوب کرده باشد. در روایات ما، کسی را که اهالی محله برای امامت انتخاب نکرده‌اند، اما بر آن محله امامت کند، بسیار مذموم است. در حال حاضر، شورای ائمۀ جماعت شهرستان‌ها که معمولاً از قشری خاصی پیروی می‌کنند، تصمیم می‌گیرند که چه کسی امام‌جماعت کدام محله شود و بقیۀ مراحل انتخاب، تشریفاتی است.

نبود آموزش و طراحی و ارزیابی مناسب در حلقه‌های میانی

حجت‌الاسلام ترابی گفتند: بحث ما این است که تابع میدان نیستیم و به‌قول شهید بهشتی متشکل می‌شویم تا تسلیم واقعیت‌ها نباشیم. می‌خواهیم مُبلغ ارزش‌ها باشیم؛ یعنی می‌خواهیم ببینیم که ارزش چیست. گفت‌وگوهای ما برای طراحی مسیر است و مشکل همین است که شما فرمودید. مسئلۀ امامتِ میانی، شأنیت است. وقتی خود حوزه، آموزش‌های امامت را مدنظر ندارد و خروجی‌هایشان افرادی هستند که سنگین‌ترین چیزی که می‌تواند بلند کنند، قلم است، معلوم است که بازیچۀ دست باندهای مافیایی می‌شوند. احدی حق تعیین امام برای مردم را ندارد؛ چراکه امامت شأنیت است و صرفاً می‌توان افرادی را برای امامت معرفی کرد. اگر مردم نپذیرند، او امام نیست. باید غربال‌گری صورت گیرد تا کلمۀ امام برای هرکسی خرج نشود. باید ارزیابی شود.

تدبیر در همکاری‌نکردن ارگان‌ها با حلقۀ میانی

حجت‌الاسلام قنبریان در جواب عنوان نمودند: در ایران اگر حلقۀ میانی کاری به امام‌جمعه و… نداشته باشد، او با آن‌ها کار دارد. برای مثال، در حال حاضر، در شهرستانی کوچک، به‌محض شروع به کار در مسیر آرمان‌های خالص جمهوری اسلامی و جذب مردم، امام‌جمعه فوراً مداخله خواهد کرد و باید کلاً در دنبالۀ برنامۀ ایشان کار انجام گیرد. در غیر این صورت، به‌دلیل وحدت‌شکنی منحل می‌شود و فرد باید از آن شهر هجرت کند. این‌ مسائل واقعیت عینی کف جامعه است.

راهکار؛ تدبیر و آموزش افراد زبده

مدیر آکادمی اسلام‌شناسی اروپا در پاسخ گفتند: زمانی که در ایران بودیم، این درگیری را داشتیم. وقتی که جریان یاران راه افتاد و مشغول نخبه‌پروری دانش‌آموزان محروم بودیم، در دیداری خدمت آقا رسیدم و در آنجا به ایشان عرض کردم که در استان‌ها با نمایندگان حضرت‌عالی مشکل داریم. ایشان فرمودند که خوبی کار شما این است که از درون می‌جوشید و از کسی دستور نمی‌گیرید. سراسر کار شما ابتکار است و شما برای من مثل پژوهشگاه رویان هستید. رویان امامت و حلقۀ میانی در مدلِ خودش است و شما در مدلی دیگر. بعد فرمودند که از این مشکلات و گردنه‌ها با تدبیر عبور کنید. اگر آدم‌های ما قوی و آموزش‌دیده باشند، قطعاً می‌توانیم روی پای خودمان بایستیم. در پاریس، در بعضی از مساجد، مسلمان‌ها و شیعیان بچه‌ها را آموزش می‌دهند و دورۀ آموزش تجارت می‌گذارند. بچه‌ها و جوان‌ها هرکدام بیست‌سی‌هزار یورو خمس می‌دهند و امور مسجد با همین مبالغ می‌گذرد و از هیچ‌جا پول نمی‌گیرند. اگر نسل جدید دانشجویان آموزش ببینند، می‌توانند حلقۀ میانی ایجاد کنند.

جمع‌بندی

حجت‌الاسلامی ترابی در فراز پایانی صحبت خود گفتند: مسئلۀ حلقه‌های میانی، مسئلۀ جامعۀ اسلامی است، نه مسئلۀ دولت اسلامی. طبیعتاً، به‌علت اینکه جامعه و دولت اسلامی به یک نظام مربوط هستند، وقتی بخشی از نظام به‌مثابه رقیب ارتقا پیدا کند، بخش متناظر هم تقویت می‌شود. ما نظام‌های موازی را در ایران تجربه کرده‌ایم؛ برای مثال، جهاد سازندگی و وزارت کشاورزی. البته ازآنجایی‌که جهاد سازندگی نوعی تعامل با دولت داشت، جمع شد. ای‌کاش مستقل می‌شد و به‌صورت خصوصی به کار خود ادامه می‌داد. دربارۀ موضوع مالی باید تأکید کرد که این موضوع بسیار حساس است و می‌تواند مردم را به حرکت در آورد. ثروت تولید قدرت می‌کند و تمام جنگ‌ها و صلح‌های دنیا بر پایۀ ثروت است؛ پس ثروت موضوع مهمی است. نکتۀ بعدی این است که وقتی دولت و جامعۀ اسلامی موازی هستند، امامت میانی نیز با دولت موازی است. نکتۀ اصلی اینجاست که حلقه‌های میانی محتاج امامت میانی هستند و هرجا امامت نبوده، دچار مشکل شده‌اند و هرجا امامت بوده، به پویایی رسیده‌اند. مشکلات فراوانی پیشِ روی ماست که ان‌شاءالله در جلسه‌ای، راه‌حل‌هایمان را ارائه خواهیم کرد.

مسئلۀ حلقه‌های میانی تنوع بسیاری دارد؛ مثلاً می‌تواند در مسائل سیاسی و فرهنگی و اقتصادی بروز کند. تأکید می‌کنم که قضیۀ کارگزاران هم، حتی اگر مربوط روحانی‌ها باشد، غیر از قضیۀ امامت میانی است و قضیۀ امامت میانی و حلقه‌های میانی، یعنی دقیقاً مردم و این مردم گاهی از نخبگان هستند.

همۀ ما معتقدیم که حلقه‌های میانی قرار است روی دولت تأثیر بگذارند. در این صورت، یا تا ابد باهم موازی جلو می‌روند یا حلقه‌ها، بالاخره دولت تراز را می‌سازند. وقتی حلقه‌های میانی ساخته شوند، راه خود را می‌یابند. الان باید روی چگونگی ایجاد حلقه‌های میانی فکر کنیم که موضوع مهمی است. آیا باید قضیۀ حلقه‌های میانی را با بخش‌نامه حل کنیم یا اینکه برویم دستور بدهیم که قرارگاه‌ها و سازمان‌ها و… به حلقۀ میانی تبدیل شوند. باید روشن شود که حلقه‌های میانی چگونه شروع کنند و بعداً قرار است کجا بروند.

حجت‌الاسلام قنبریان نیز در مقام جمع‌بندی به این نکته اشاره نمودند که: به‌نظر بنده در مسئلۀ امامت، باید دوباره‌اندیشی شود که در این فرایند دوباره‌اندیشی، رابطۀ مطیع و مطاع و سلطه و غلبه، از رهزن‌های بزرگ ماجرا هستند. روحانیت به اسم امام می‌خواهد در همه‌جا وارد کار شود و از قضا، روحانی که توانایی و ایده و روابط‌عمومی بهتری داشته باشد، بیشتر با حلقه‌های میانی با مشکل مواجه می‌شود؛ چراکه فهم یک‌سویه و از بالا به پایین دارد و منتظر است که همه به او چشم بگویند. نکتۀ بعدی این است که بنده و آقای ترابی در مسیر، هم‌نظر هستیم؛ ولی در غایت، به‌نظر بنده باید دولت را دولتِ تراز کنیم. حلقه‌های میانی در مسئلۀ کار فرهنگی خیلی گسترده‌تر از زمینه‌های دیگر فعالیت داشته‌اند؛ چون از دهۀ هفتاد، موضوع تهاجم فرهنگی مطرح بوده است و گروه‌های زیادی در این زمینه کار کرده‌اند. این شوراها و دستگاه‌های موازی فرهنگی باید نقشی در این موضوع داشته باشند؛ اما حاکمیت به آن‌ها توجه ندارد و آن‌ها هم نمی‌توانند حلقه‌های میانیِ اثرگذار تشکیل دهند. مثلاً اگر رئیس سازمان و دبیر شورای انقلاب فرهنگی و وزیر ارشاد بخواهند نظم موجود فرهنگی را سامان‌دهی کنند، به آن‌هایی که کف میدان جمهوری اسلامی کار فرهنگی کردند، بها نمی‌دهند و جایی در سیاست‌گذاری‌هایشان ندارند. باور کنید با این وضعیت، جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی را خواهد خورد. بروکراسی، نظام امامت و امامت را خفه خواهد کرد. راه‌حل، آزادکردن انرژی است و حاکمیت باید این افراد آگاه را وارد میدان کند.

تنظیم متن: محمدحسین شریف منش


[1]- یونس، 105

درباره نویسنده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *