عمده فعالیت مؤسسه زمین در دو موضوع خلاصه میشود: الف) پلتفرمیسازی و دیجیتالسازی فعالیتها و برنامههایی است که سازمانها و مجموعهها انجام میدهند برای اینکه دو اتفاق بیفتد: 1- برنامهها پایدار بمانند 2- قابلیت مقیاسپذیری پیدا کنند. مانند برنامه اتم بعد از اینکه برنامه تلویزیونیاش تمام شد ماهیت اتم بتواند به صورت پایدار ادامه پیدا کند. این دو مؤلفه بهعنوان ارزش افزودهای است که میتواند با پلتفرمیسازی ایجاد شود.
ب) طراحی و ساخت «ماشینهای اجتماعی» روی پلتفرمهایی که موضوع نیازهای حاکمیت است. مانند ماشین اجتماعی حل مسئله و یا ماشین اجتماعی نوآوری.
ماشین اجتماعی چیست؟ پلتفرمهایی است که با ضرب در مؤلفههای «هوش مصنوعی» و «عوامل انسانی» در شبکههای اجتماعی، باعث بهوجود آمدن «خودرانی» و «خوداصلاحی» میشود. در این حالت دیگر نیاز نیست برای رانش شبکه اجتماعی فشار آورد و وجود ماشین اجتماعی باعث این میشود که این شبکه اجتماعی بتواند نیازهای خود را برطرف کند.
برای تقریب به ذهن میتوان اسنپ فود را مثال زد که در حالت عادی سازمان تعزیزات حکومتی باید برای سرکشی به رستورانها بازرس بفرستد که مثلاً کیفیت غذاها را ارزیابی کند، اما اسنپ فود با راه انداختن یک ماژول، اعتبار اجتماعی را ارزیابی میکند و با نظرخواهی از مشتریان ذیل همان سفارش غذا، بدون اینکه نیاز باشد هزینه اضافی برای نیروی انسانی صرف شود، به رفتار رستورانها امتیاز میدهد، یعنی ابتدا و انتهای زنجیره ارزش را به هم گره میزند و به مدیر رستوران میگوید اگر تو میخواهی سفارش بیشتری بگیری باید اعتبار بیشتری کسب کنی و برای کسب اعتبار بیشتر باید نظر مشتریان را جلب کنی و این سیستم نظردهی بهصورت آشکار در صفحه مربوط به رستوران منعکس میشود. در واقع این پلتفرمها به نوعی خودتنظیمی میرسند که یکی از عواید آن جلوگیری از استخدام نیروی انسانی جدید است.
یا مثلاً در اینستاگرام یک چرخه به وجود آمده است و کسانی که توانستهاند فالوئر بیشتری بگیرند تبلیغات میگیرند و آنهایی که میخواهند تبلیغات بگیرند باید محتوای بهتر و جذابتری تولید کنند و در این میان اینستاگرام هم با هوش مصنوعی قوانین مورد نظر خود را اعمال میکند. نمونه آن پاک کردن تمام پستهای جبهه مقاومت است که با هوش مصنوعی آن را مدیریت میکند.
اینها نمونههای پیچیدهتر پلتفرمهای ساده هستند. مؤلفه اجتماعی بودن این پلتفرمها باعث میشود زنجیره ارزشهای آدمها با یکدیگر گره بخورد و مؤلفه هوشمندی باعث میشود قوانین و رفتارسازیهایی که موردنیاز است در آن پلتفرم حفظ شود.
با توجه به این توضیحات زمین، هم یک «مهندسی رفتار» روی مخاطب هدف انجام میدهد و هم یک «مهندسی ارزش» روی کل جامعه هدف. یک مجموعه چه ارزشی میخواهد ایجاد کند؟ زمین آن ارزش را پلتفرمیسازی و در مرحله بعدی آن را تبدیل به ماشین اجتماعی میکند و در انتها در قالب شبکههای اجتماعی آن را هوشمند و آن ارزش را مقیاسپذیر و پایدار میکند.
چشمانداز زمین «راهاندازی سیستم عامل ساخت ماشینهای اجتماعی برای حلقههای میانی و هستههای پیشران» است. زمین قصد دارد با پلتفرمیسازی، برنامههایی را که حول محور انقلاب اسلامی برگزار و بعد از مدتی محو میشود، پایدار و مقیاسپذیر کند. مقیاسپذیری هم باید «مقرون به صرفه» باشد. مثلاً اگر برای شناسایی 10 نقطه، نیاز به 20 نفر نیروی انسانی وجود دارد، پس لاجرم برای شناسایی 20 نقطه، نیاز به 40 نفر نیروی انسانی است. در اینجا چون پلتفرمیسازی اتفاق نیفتاده است، پس این نوع مقیاس پذیری مقرون به صرفه نیست. مقیاس مقرون به صرفه این است که به جای اینکه خودش سرویسدهنده باشد، زمین بازی را بهگونهای طراحی کند که مثلاً عدهای از کسب و کارهای خصوصی و مردم و نهادهای حاکمیت با یک منطق ویژهای به جامعه هدف وصل شوند.
دیدگاهتان را بنویسید