مجموعه گفتگوهای «ایران آینده» پانزده مصاحبه علمی با اساتیدی از رشتههای مختلف علوم انسانی در زمینه پیشرفت اسلامی ـ ایرانی است. این گفتگوها در قالب کتابی با عنوان «ایران آینده» از سوی انتشارات عصر پیشرفت در دست انتشار است. بخشی از این گفتگوها که اکنون به آن میپردازیم، به «تحلیل روند توسعه در عصر پهلوی و علل وقوع انقلاب اسلامی» اختصاص دارد. در این بخش، به نکاتی که حجتالاسلاموالمسلمین محمدرضا فلاح شیروانی در این زمینه مطرح کردند، اشاره میشود.
سوال بسیار مهم که در این گفتگو به آن پرداخته شده، این است که چرا ایران عصر پهلوی که از کشورهای پیشرو در عرصهی برنامهریزی توسعه و تاسیس نهادهای توسعه بود و حتی به بیان برخی از اندیشمندان عصر طلایی اقتصاد را در دههی چهل شمسی گذراند، در مسیر توسعه به سرعت دچار شکست شد و به کلی رژیم سیاسیاش تغییر کرد؟
حجتالاسلاموالمسلمین فلاح شیروانی، تحلیلهایی را که علت شکست فرآیند توسعه در عصر پهلوی را به ضعفهای شخصیتی یا کجفهمی شخص شاه برمیگردانند، تحلیل دقیق و جامعی نمیدانند. در چنین تحلیلهایی، «هویت و انتخابهای تاریخی ایران» به درستی دیده نمیشود. واقعیت تاریخ این است که مردم ایران در یک فرآیند بلندمدت تاریخی، سالیان دور انتخابی به نام اسلام داشتند و کمی جلوتر تشیع را برگزیدند و در ادامه نیز آن را خیلی پسندیدند. ایران مثل برخی از کشورها نیست که یک جزیره خالی بوده باشد و چند آدم آنجا رفته باشند و جامعه تشکیل داده باشند؛ ایران یک جامعه تاریخدار بوده است. هویت و واقعیت تاریخی ایران، از دیرزمانی بسیار دورتر از شروع فرآیند توسعه، شکل گرفته و پابرجا بوده است؛ باید دید چه عواملی برای ایران، با آن عظمت و شکوه تاریخی، باعث این وادادگی شده و به توسعه رسیده است؟ اصلاً آیا واقعاً این طور بوده است؟ شاید پدیدهی توسعه بیش از حد بزرگ فرض میشود. در اصل اگر در یک بازهی سیصد ساله به ایران معاصر نگاه کنیم، شاید بگوییم «فرآیند توسعه خیلی هم عارضه مهمی در تاریخ ایران نبوده است!». به تعبیر میشل فوکو مردم ایران مسئلهشان، خودشان هستند؛ اصلاً مسئلهشان بیرونی نیست. به تعبیر او نباید این انقلاب را با دیگر الگوهای ساخت انقلاب در سطح جهان مقایسه کرد. خود این انقلاب شاید برای ما یک الگو خلق کند که قطعاً استثناست و باید الگو را از خودش بگیریم.
بر این اساس، استاد فلاح شیروانی انقلاب را صرفاً واکنشی به ماجرای توسعه نمیدانند و معتقدند فرآیند توسعه در مقایسه با حرکت بلندمدت تاریخی مردم ایران، عارضهای موقّتی و کماهمّیت بوده است. انتخابهای تاریخی مردم ایران و شکلگیری انقلاب اسلامی به مثابه یکی از این انتخابهای تاریخی، الگوی خاصّی داشت که عمدتاً در تحلیلهای علوم اجتماعی مدرن مشاهده و مطالعه نمیشود.
دیدگاهتان را بنویسید